.

.

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کشکول آرزو ها» ثبت شده است

در کل اگر نگاه کنید، کنسول های بازی نقش بسیار مهمی را در نزدیکی آدمها به هم ایفا می کند. البته بعضی وقتا شده اگر یکی از آن دو نفر یا هر دوی آنها جوگیر بوده اند شدید، باعث دور شدنشان هم شده! ولی خب، ما جوگیر نیستیم فلذا به همان نزدیک شدن فکر می کنیم


برای بازی کردن هم من خودم  کامپیوتر را ترجیح می دهم چون هروقت که رگ گیمری ام بیرون زده، یک PC گیمر تمام عیار بوده ام. درست هم هست که با PC هم می شود دونفری بازی کرد. ولی کنسول های بازی برای دو نفره بازی کردن یک چیز دیگر هستند. یکی از آرزو های کشکول ما هم عبارت می باشد از: یک عدد اکس باکس مدل روز. با بازی های فیفا، احتمالا نید فور اسپید، یک بازی ای توی مایه های Tekken و باقی ماجرا، برای اینکه اتفاقی شبیه این عکس پایین رخ بدهد




ماه بانوی ما از این نامردی ها زیاد بلد است... البته با ۱۰ تای دیگر از این کارها هم نمی تواند من را ببرد. من هم توی بازی شوخی ندارم با کسی. ۲۵ تا گل هم بزنم، ۲۶می را رحم نمی کنم.



حجم پول مورد نیاز نسبت به شرایط فعلی:۷/۱۰

حجم زمان مورد نیاز نسبت به شرایط فعلی:۹/۱۰

دارنده آرزو: ۹۰ درصد اختاپوس، مابقی ش ماه بانو

شعار: تو همه ش تقلب می کنی

Fun facts:

- بحث تقلب حین بازی بین ما دوتا داستانی بس طولانی است. مطمئنا بیشتر از همیشه هم توی این بازی های کامپیوتری خودش را نشان می دهد.


  • اختاپوس

از گشت و گذار دیروزمان در گلفروشی زعیم، ۱۰-۱۲ تایی آرزو در آمد. بین ردیف گل و گیاهان ۱۸-۲۵ درجه که قدم می زدیم و از العطش بیرون به هوای مطبوع داخل گلخانه پناه آورده بودیم، هر از چندگاهی پشت میکروفون صدای دینگ ، دینگ، دینگ، دینگی مشابه صدای جلب توجه فرودگاه ها برای اعلام وضعیت پرواز می آمد و من هم پشت سر ماه بانو شروع می کردم: مسافرین محترم پرواز شماره ی ۲۳۵ به مقصد ... . و مقصدش را دیگر نمی گفتم چون یک اعتقاد الکی طوری دارم که خیلی وقتها برآورده شدن آرزوها از دل گفتارمان بر می آید و من هم نمی خواستم الکی مقصد را معلوم کنم...

ولی این آرزو چندین سال با من و چندین سال با ماه بانو بوده و حالا هم این دو سر آرزو با هم چفت شده. دوزخ دیروز یکبار دیگر هوایی مان کرد به کشورهای شمال اروپا فکر کنیم، جایی که برای تابستانش هم باید برنامه ریزی کنیم یخ نزنیم. البته ماجرا فقط از فرار گرما شروع نمی شود... این کشورهای شمال اروپا ماجراها دارد که در این مقال نمی گنجد و بعدا شاید زمانی برای تعریف شد. ولی حالا این شده یکی از آرزوهای کشکول ما. یک جایی مثل اینجا:


به یمن وجود یک رفیق پیگیر که به احتمال ۹۹ درصد خودش تا چندماه دیگر آنجا دوره ی دکترایش را شروع کرده، ارتباطمان روز به روز با این آرزو نزدیک تر می شود.


حجم پول مورد نیاز نسبت به شرایط فعلی:۱۰/۱۰

حجم زمان مورد نیاز نسبت به شرایط فعلی:۱۰/۱۰

دارنده آرزو: یکجورهایی ۵۰-۵۰

شعار: بریم خلاص شیم ها...

Fun facts:

- اختاپوس از سال ۹۰ و ماه بانو احتمالا از سال ۹۲ دنبال کننده ی این آرزو بوده اند. و قبل از شروع زندگی مشترک هم چندین سال قرار بود برویم یک کشور مشترک تا ماه بانو هر روز چتر خانه ی من بشود و شام مجانی بخورد و فیلم ببینیم.

- حدود ۴۰٪ کارهای این روزها به طور مستقیم و ۶۰٪ بقیه اش هم به طور غیرمستقیم برای رسیدن به این آرزو در حال انجام است.

  • اختاپوس

اووووم...

واقعیت اینکه امروز اختاپوس جان اومدن منزل ما تا کارهای باقیمانده ش رو انجام بده و اگرفرصت شد بریم و یه گشتی هم بزنیم.من مشغول بافت تابلو فرش خونمون شدم و همسری مشغول انجام کارهاش...

دم دمای افطار زدیم بیرون تا دل گرفته من باز شه، کجا بریم کجا نریم، سر از گل فروشی زعیم دراوردیم.به اقای همسر گفتم که رفتیم خونمون باید یا کلی گلدون بخریم یا یدونه تربچه داشته باشیم، انتخاب با خودته...از طرح گلدون استقبال شد.

بنجامین گنده و فوشیای پرگل بنفش با گلدونای سبز و سه عدد بامبو رو نشون کردیم تا ایشالا همین زودی ها بخریمش.


فوشیا


حجم پول مورد نیاز نسبت به شرایط فعلی:۱/۱۰

حجم زمان مورد نیاز نسبت به شرایط فعلی:٧/١٠

دارنده آرزو: ماه بانو(البته گلدونای سبز برای اختاپوس جانمه)

شعار:اختاپوس جانم من از این گلدونااااا میخوام هاااا!! یا گلدون یا تربچه😊

fun facts:

هیچ وقت از یک اختاپوس نخواهید تا میزان رشد یک گیاه را نشانتان دهد.با واحدهای اندازه گیری شگفتی مواجه می شوید.


  • ماه بانو

۱۲ خطی مقدمه چینی کردم دیدم دارم به ناکجا آباد می روم. یک shift + home + up*12 گرفتم و همه را پاک کردم... آقاجان بی مقدمه:


ما هم مثل بقیه آرزوهایی داریم. و مطمئنا مجموعه آرزوهایمان مثل هیچ مجموعه ی دیگری نیست. خیلی وقتها می شود که حسرت آرزوها را می خوریم فقط. بعضی وقتها که کلا یادمان می رود. ولی بعضی وقتها جربزه نشان می دهیم و دنبالشان می رویم. تجربه به من ثابت کرده که وقتی اهداف جلوی چشممان رژه می روند، از حرص خودت و بقیه و آن هدف رژه رونده هم که شده زورت را می زنی بهش برسی. برای همین من هم به پیشنهاد شخصی خودم اینجا می خواهم دانه دانه از تمام آرزوهای این چندسالمان بنویسم. از ماه بانو خواستم همراهی ام کند. تازه... می گویند آرزوهایت را بلند نگو، بقیه می دزدند اش. این هم زکات آرزو کردن ما. آرزوهایمان را می نویسیم که بقیه یاد بگیرند، بلکه آنها را بدزدند، ما که بخیل نیستیم، ما هم بهش می رسیم. حالا چه فرقی دارد اول ما پرچم را بکوبیم یا یک کس دیگر، چطور که قبل از ما میلیاردها آدم شاید به همین ها رسیده باشند. بیا... باز دارم مقدمه نویسی می کنم. آقاجان بی مقدمه: اینجا می نویسیم چه می خواهیم و هر وقت بهش رسیدیم tick اش را می زنیم و خوشحالی می کنیم. این هم اولین آرزو:


۱- دوربین عکاسی DSLR



حجم پول مورد نیاز به نسبت شرایط فعلی: 7/10

حجم زمان مورد نیاز به نسبت شرایط فعلی: 1/10

دارنده ی آرزو: ماه بانو
شعار: «من از این دوربینا می خوام که لنز گنننننده داره.»
fun facts:
- ماه بانو هنوز نمی داند که اسم این مدل دوربینها DSLR است. به جان خودم.
- این یکی از آرزوهاییست که به کرات در طول این چندسال توسط صاحب آرزو تکرار شده و فراموش نمی شود.
  • اختاپوس